چون ساختمان تاریخی هست
روز جمعه پیش که برای گشت و گذار و نهار خوردن به باغ سپهسالار رفته بودم، دوربین همراهم بود. در آن حوالی ساختمانها و صحنههای جذاب و دیدنی زیادی هست که جان میدهد برای ثبتشدن در عکس. حتی اگر عکاس نباشی ممکن است به هزار و یک دلیل عکست در پنجاه سال آینده به درد کسی بخورد یا تصویری دیدنی و عتیقه شود از دورهای که گذشته و چیزهایی که دیگر نیست. فیالمثل دیدن عکس از دورههای مختلف همین منطقهی باغ سپهسالار – که در طول صد سال اخیر تحولهای زیادی به خود دیده – برای یک آدم صاحب ذوق و کنجکاو غنیمتی به حساب میآید.
اما از آن جایی که باید همیشه چیزی باشد که مایه حیرت، خشم و خنده شود، یکی از دربانها (شاید هم پارکبان، متوجه نشدم) پدیدار شد و مرا از عکس گرفتن منع کرد. علت را پرسیدم، گفت چون ممنوع است. پرسیدم چطور ممنوع است؟ او که از نظر ظاهر و رفتار یک نمونهی تمام عیار درجهیک از آدمهایی بود که در سی سال اخیر برای خدمت پرورش یافته، پاسخ داد که کلانتری … گفته عکس نگیرند. از رو نرفتم، و با این که حرفزدن با چنین گونهای از انسان برایم دشوار است، سعی کردم خشمم را با بهتزدگی جایگزین کنم و بپرسم که در این خیابان چه چیز خاصی وجود دارد که نباید در عکس بیفتد؟ در ضمن اشاره کردم که هیچ خبری از تابلوی ممنوعیت عکاسی نیست. پاسخش عالی بود: «آخر این جا ساختمانهای تاریخی وجود داره!».
در دنیایی که برای جلب جهانگرد حتی یک زیرپلهی قدیمی را تمیز و مرتب و برایش شجرهنامه جور میکنند که هویتی پیدا کند و تو را به بازدید و عکاسی و خرج کردن تشویق کند؛ این سیاستگذاری و برخورد الحق جای تدبر و اعجاب دارد.
دیروز هم یه دوست هم جنسم بااین عنوان که خانم باعث جلب توجه شدی از کارش باز داشتن!!
موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسبها: چون ساختمان تاریخی هست ,